کلی ملکک
متعلق به توام

انا کلی ملکک .. انا کل حاجه حبیبی فیه بتنادیک
انا مش بحبک .. الحب کلمه قلیله بالنسبه لیک
من متعلق به توام، بند بند وجودم تو را صدا میزند
عاشقت نیستم، واژه عشق در برابر تو خیلی کوچکه

انت فرحه جت لعندی بعد عمر من التعب
فی السعاده الی بعیشها یا حبیبی انت السبب
ضحکتک عقلک جنونک والحنان الی ف عیونک
هوصف ایه واحکیلک ایه
تو شادی ای هستی که پس از یه زندگی سراسر غم به من رسیدی
شادی ای که من تو زندگی تجربش میکنم، تو دلیلش هستی عشق من
لبخندت، درکت، دیوونگیت و محبتی که تو چشمات موج میزنه
چطور بیانش کنم، چی به تو بگم؟