التحدیات
سر جنگ

تحدى من الى عینیکِ یاسیدتی قد سبقونی
یحملون الشمس فی راحاتهم وعقود الیاسمین
با همه کسانی که پیش از من به چشمت اومده بودن سر جنگ دارم بانوی من
اونها خورشید رو در دست و تاجی از گل یاسمن به سر داشتن

اتحدى کل من عاشرتهم
من مجانین واطفال ومفقودین فی بحر الحنین
ان یحبوکِ باسلوبی وطیشی وجنونی
اتحداکِ انا ان تجدی وطنا مثل فمی
وسریرا دافئا مثل عمری
اننی اسکن فی الحب
با همه کسانی که تو باهاشون زندگی کرده بودی سر جنگ دارم
از دیوانه و کودک بگیر تا آدمهایی که در دریای عشق گم شده بودن
تا تو رو به روش جسورانه و دیوانه وار خودم دوست داشته باشم
باهات سر جنگ دارم تا ببینم کجا میتونی جایی مثل لبهای من برای زندگی پیدا کنی
خوابگاهی گرم مانند زندگی من
من در عشق زندگی میکنم