هقولک ایه
چه بگویمت
هقولک ایه و لا ایه ولا ایه
حبک بالعالم وکل اللی فیه
چه بگویمت؟ نه، چه بگویمت؟
عشقت همه هستیست و تمام آنچه میخواهم درونش هست
و لا غیر هواک أنا بحلم بیه
ده أکتر ما بحلم عایشه أنا فیه
من به غیر از عشق تو رویای دیگری ندارم
بیشتر از این رویایی ندارم و در این رویا زندگی میکنم
هقولک ایه و لا ایه ولا ایه
فی بعادک عنی بموت قد ایه
ولا شىء غیر حبک بموت أنا فیه
ربی یخلیک ولا یحرمنی
چه بگویمت؟ نه، چه بگویمت؟
در دوری تو تا چه راحت جان میدهم
برای هیچ چیز جز عشق تو جانم را فدا نمی کنم
خدا تو را برایم حفظ کند و مرا از تو محروم نسازد
بهواک و عنیا عاشقه هواک
ده أنا روحی لقیتها معاک
مرتاحه أوی کده لیه
و أنا هعمل ایه و الله بهواک
به تو دل داده ام و چشمانم عاشق توست
روحم را با تو می بینم
با تو آرامش دارم و نمی دانم چرا اینطور است
چه کاری از دستم بر می آید، به خدا سوگند که عاشق و شیدای توام
برتاح وفی حضنک أنا برتاح
و بداوی کل جراح عشتها قبلیک
و أنا ایدی فی ایدیک والله برتاح
در آغوش تو آرامم و آرامش دارم
تمام دردهایی که پیش از تو داشتم مداوا می شود
در آن لحظه که دستم در دست توست به خدا قسم که آرام و آسوده ام