و کبرنا
بزرگ شدیم
ضمیری مش مرتاح وقلبی مش مرتاح
حاسس إنی ضایع ومضیع المفتاح
أفکاری قلقانه وعینیّ سهرانه
حاسس إنک یا بنتی ما عدتی انتی انتی
حاسس إنک تعبانه حاسس إنک زعلانه
عم شوف بعینیکی غیوم سودا
عم تشتی هموم هموم
یمکن أنا غلطان ویمکن انتی غلطانه
نه ذهنم آروم میگیره نه دلم
فکر میکنم هم خودم گم شدم هم کلیدو گم کردم
فکرام نگرانم میکنه و خوابو از چشمام میگیره
دخترم، فکر میکنم آسیب دیدی و ناراحتی
ابرهای تیره رو توی چشمات میبینم که درد میبارن
شاید من اشتباه میکنم، شاید هم تو