سنین
سالها
سنین عم بنطر مین مشتقلک مین
سالها منتظر که هستم؟ چه کسی مشتاق توست؟
بحبک قدى قد الدنى بحبک مین
چه کسی به اندازه من تو را چون همه دنیا دوست دارد؟
قلک ما تروح حبک بالروح
به تو می گوید نرو، عشقت در روح و جان است
رح تبقى بقلبى الحب الاول حبک شوف
در قلبم، عشق اول خواهی ماند، عشقت را ببین
بعیونک شوف
با چشمانت ببین
لو شفتت الوف متلک ما بلاقى
اگر هزاران نفر را ببینم، مانند تو را پیدا نمی کنم
عمرى الباقى ملکک لا مابدى غیرک انت اللى بهواک
آنچه از عمر من مانده است از آن توست، غیر تو را نمی خواهم، تو کسی هستی که من عاشقش هستم
یللى غرامک ساکن فیى انسى حبک لا مافیى
ای که عشقت در من جای گرفته است، نمی توانم عشقت را فراموش کنم
یا اغلى من روحى علیى انا ما بدى تروح وتنسانى
ای که برای من از جان عزیزتری، من نمی خواهم تو از کنار من بروی و فراموشم کنی
وین اخدنى لوین من نظره عین
با یک نگاه مرا به کجا می خواهی ببری
بتوعى جنونى قلى کونى بقلک
دیوانگی هایم را بیدار می کنی و بگو بمان، به تو می گویم بگو
قول مشتقلى قول قولا على طول
بگو مشتاق منی، بگو، همیشه بگو
عمرى بطول لما بسمعها منک
عمرم وقتی از تو این سخنان را می شنود بیشتر می شود
دوب بغرامى دوب حبک مکتوب
در عشق من بسوز، عشقت تقدیر است
مکتوب على لاخر عمرى حبک
تا آخر عمر عشق تو سرنوشت من است
یعنى منى سماع یاحبیبى رجاع
یعنی از من بشنو ای عشق من بازگرد