اقرب من کده
چیزی نزدیکتر از این
وانا بین ایدیک محتاجه ایه فى حاجه اقرب من کده
و من بین دستانت به چه چیزی نیاز دارم، به چه چیزی نزدیکتر از این
وانا عمرى کنت احلم فى یوم اعیش حیاه بالشکل ده
و من در تمام عمرم در رویا هایم بود که روزی اینگونه زندگی کنم و زندگیم چنین باشد
کل اللى فات من عمرى فات ومش بایدنا نرجعه
هرآنچه که از عمرم گذشت گذشته و ما نمی توانیم عمر را باز گردانیم
خلینا اکتر فى اللى جاى
بگذار بیشتر به فکر آنچه که در آینده پیش می آید باشیم
مبقاش فى وقت نضیعه
دیگه وقتی برایمان نمانده که از دست بدهیم
وانا مش هضیع عمرى تانى لو ثوانى هینفعو
و من زندگی ام را دوباره از دست نمی دهم، حتی اگر ثانیه هایش سودمند باشد
انا مش هفکر فى اللى فات
به چیزی که گذشت دیگر فکر نخواهم کرد
انا عمرى لسه فى اوله
دیگر در آغاز زندگیم نیستم
کفایه انى بقیت معاک
کافیست، دیگه با تو می مانم
ومعاک عیشه واکمله
و با تو آن را زندگی کرده و تمام می کنم