انا منه
من از او هستم

انا منه و هو کمان منى ماهو بلدیاتى
من از او هستم و او هم از من است، چون او هم وطن من است

توبى من توبه ماهو اصله کان زى حالاتى
پوشش من مانند پوشش اوست، در واقع او به زیبایی من است

طیب اوى اوى وکمان برضه انا علنیاتى
بسیار مهربانست و من نیز رفتاری از قلبم دارم

ماهو کتر خیره مافیش غیره بیسعد اوقاتى
خدا خیرش دهد کسی جز او نیست که لحظاتم را شیرین کند

دایما یعاملنى بحنیه وبیطمن فیا
همیشه با من با مهربانی رفتار می کند و به من اطمینان و آرامش می دهد

وشایلنى على کفوف الراحى وبیحاجى علیا
من را بر روی کتفش قرار داده و راحتی را برای من تامین کرده است

ده حبیب الروح بالروح وکمان شایفه بعنیا
او عزیز دل منست و در روح و جانم جای دارد، من او را با چشم هایم دیده ام

مش بس حبیبى ده ابویا واخویا وکل حیاتى
او فقط عشق من نیست او جای برادر و پدرم است و همه زندگی من شده است

انا مطمنه طول ماانا جنبه حبه مونسنى
من اطمینان دارم تا وقتی که در کنارش هستم عشقش مرا شاد نگه می دارد

من الناس وکلامهم وملامهم قلبه بیحرسنى
و قلبش مرا از حرف و سرزنشهای مردم حفظ می کند

مش محتاجه حاجه من الدنیا وایه اللى ناقصنى
هیچ چیزی از دنیا نمی خواهم، مگر چه چیزی کم دارم

على قد ماهقدر انا هسهر علشانه لیلاتى
تا آنجایی که می توانم شبها برای او بیدار خواهم ماند

برتاح اوى لما بفضفضله ولما انا بشکیله
هنگامی که از او و زندگی شکوه می کنم و از صمیم دل برایش حرف می زنم،  احساس راحتی وجودم را فرا می گیرد

ساعه ما اندیله بیجلى قبل اما انا اجیله
هنگامی که صدایش می زنم به سویم می آید، پیش از آن که من به سویش بروم

هو اللى بقیلى من الدنیا وحبى اللى بقیله
و تنها کسی در دنیاست که برای من باقی مانده و عشق منست که برایش باقی می ماند

حکیاته انا فى الدنیا دى وهواه حکایاتى
من داستانهای زندگی او را تشکیل می دهم و عشق او قصه های زندگی مرا