کل الحکایه
همه ی داستان

کل الحکایه ناس بتیجی وتروح
این واقعا همه ی داستان است، بعضی می آیند و بعضی می روند

بینالنا زی الشمس أهی بوضوح
هماننقدر که خورشید برایمان واضح و روشن است، این هم هست

ولا خد واخد حاجه معاه بلا هم
هیچ کس با او چیزی نمی گوید، نگران نباش

وکلنا رکاب سفینه نوح
و همه ما مسافران کشتی نوح هستیم

والناس یا عینی ما بتفکرش
ای چشم من، به مردم نیاندیش

غیر یهبشوا یکوشوا عالقرش
اما همه چیز را بپوشان و پول ها را مخفی کن

فین اللی رامی تکالو على الله
کجاست کسی که به خدا توکل کرده است

أهو ده اللی مالو ما یتقدرش
این کسی است که پولهایش چندان ارزشی ندارد

وخبی مهما تخبی رایح فین
هر چه داری بپوشان، به کجا خواهی رفت

وقت الحساب تلقى الکتاب مفتوح
در روز حساب، خواهی دانست که پرونده ات باز است