قول حانساکی
بگو فراموشم خواهی کرد

نفسی بس اسمعها و انت بتقولهالی
ای کاش وقتی می گویی بشنوم

قول حانساکی
بگو فراموشم خواهی کرد

مش انت حاسس الکلمه سهله
اگر این واژه ها برایت ساده است

طب قولهالی
به من بگو

هی کلمه لو قدرت تقولها قولها
این واژه ها را اگر می توانی بگویی بگو

هی کلمه لو مکانک مش حاقولها
واژه هایی که اگر جای تو بودم نمی توانستم بگویم

وحیاه کل اللی بینا
با هر آنچه بین ماست سوگند می خورم

و حیاه قلبی اللی شایفک
با قلبم که تو را می خواهد سوگند می خورم

حانساک قبل الکلمه ما تفارق شفایفک
پیش از آن که واژه ها با لبهایت برسند فراموش می کنم

قول قول حانساکی
بگو فراموشم خواهی کرد

فکر کتیر علشان
به سختی مدتها درباره اش فکر کرده ام

لو انت قولتها مش راجعه لیک
که اگر گفتی به سویت بازنخواهم گشت

احسبها صح عشان اکید حیکون تمنها کتیر علیک
درست فکر کن، برایت گران تمام خواهد شد

ده انا لو حسیتها فی عینک
حتی اگر در چشمانت احساسش کنم

حتفرق بینی و بینک
جدایی برای من و تو خواهد بود

اوقات کتیر کان لیا حق اقولک انسى ما قولتهاش
خیلی وقتها می توانستم به تو بگویم که فراموش کن

و انت ما سبتش غلطه وحده فی الهوى ما غلطتهاش
اما تو نکردی و نگذاشتی در عشقمان اشتباهی رخ دهد

خبیتها و قلبی شایلها
وقتی در قلبم بود پنهانش کردم

مع انک تستاهلها
حتی وقتی تو سزاوارش بودی