مابرضى غیرک
کسی را جز تو نمی پذیرم

العدل مهنه کتب واقلام بره
اثر عدالت و قلم ترازو

وحکم بالمحکمه العشاق بره
و حکم دادگاه عشاق

قلت ان شاء الله قلت ان شاء الله حبیبی
گفتم اگر خدا بخواهد، گفتم اگر خدا بخواهد عزیزم

وهنت بره ولغیرک ماالی وهالقلب
و من و قلبم برای تو هستیم و نه هیچ کس دیگر

یاعیونی یاعیونی
ای چشمان من، ای چشمان من

وینک وینک لفتت عینک بعده بقلبی معلمه
کجایی؟ کجایی؟ نگاهت به من هنوز در قلبم نقش بسته است

وانا وانا وانا مابرضى غیرک
کسی را جز تو نمی پذیرم

مابرضى غیرک وحیاه رب السما
کسی را جز تو نمی پذیرم، ای زندگی پروردگار آسمان

قلبی اسیرک
قلبم اسیر توست

مابعشق غیر عیون محفوره بقلبی
کسی را دوست ندارم مگر این که در قلب من حک شده باشد

ولابرضى الا تکون یا روحی جنبی
راضی نخواهم شد، مگر این که کنارم باشی

ابقى جنبی ابقى صعبه علیی الفرقه
کنارم بمان، جدایی برای من سخت است

وانا بهواک متیمه وانا وانا وانا مابرضى غیرک
من به عشق تو وابسته ام، کسی را جز تو نمی پذیرم

اذا مابشوفک کل یوم بجن جنونی
اگر هر روز تو را نبینم دیوانه می شوم

منی بیطیر النوم ومابتغفى عیونی
خواب از من رخت بربسته است، چشمانم آرام نخواهند گرفت

حبک بعنیی بس افهم علیی
عشقت در چشمان من است، فقط بدان

وافهم علیی بالوله وانا وانا وانا مابرضى غیرک
همین الان مرا درک کن، کسی را جز تو نمی پذیرم