عرفت أختار
می دانستم که چگونه انتخاب کردم
عرفت أختار و أخترتک یا کل الهوى و الشوق
می دانستم که چگونه انتخاب کردم و تو را انتخاب کردم، تو همه شور و عشق و اشتیاق منی
شووف نفسک شوف حسنک و تعرف عندی ذووق
به خودت بنگر، به زیباییت بنگر، خواهی دانست که چه احساس خوبی دارم
أخترتک ما بین ألوف لأنک یا حبیبی غیر
تو را از بین هزاران انتخاب کردم، به این خاطر که تو متفاوتی عزیزم
یا خارج عن المألوف یا أبلغ من التعریف
ای استثنا و ای فراتر از وصف
عرفت أختار و أخترتک یا کل الهوى و الشوق
می دانستم که چگونه انتخاب کردم و تو را انتخاب کردم، تو همه شور و عشق و اشتیاق منی
شووف نفسک شوف حسنک و تعرف عندی ذووق
به خودت بنگر، به زیباییت بنگر، خواهی دانست که چه احساس خوبی دارم
فی عیونک شی نادانی طله تشفی المجرووح
چیزی در چشمان تو مرا می خواند، که جراحات مرا التیام می بخشد
جمالک أنت ربانی و ألأحلى جما الروح
زیبایی تو الهیست، و زیباترینت روح توست