قتلنا الخوف
ترس ما را خواهد کشت

قتلنا الخوف یا یما الخوف
ترس ما را خواهد کشت، آه مادر، ترس

مشانا بعتمه غرامو و ما عدنا نشوف
ما را درون تاریکی دوست داشتنیش پیش می برد، و ما نمی توانستیم ببینیم

صارت عینیا ما تردع لینا
با ما مهربان بودند و ما را باز نمی داشتند

مهما خبینا حبو مکشوف
اهمیتی ندارد که چگونه پنهان می شویم، عشقش آشکار شده است

ساعدینی یا یما ساعدینی
کمکم کن مادر، کمکم کن

یا یما یا یما … عملی معروف
مادر! مادر! لطفا!

حبو غلاب مالو احباب
عشقش کشنده است و هیچ عاشقی ندارد

ولا عنده على قلبو غالی
و کسی نیست که مراقبش باشد

انا قلبی ضعیف ما بعرف
قلب من ضعیف است، نمی دانم

حتى عذابو بیحلالی
حتی رنجش را دوست دارم

یمکن مش ذنبی و لا ضعف بقلبی
شاید اشتباه من نیست، ضعف قلبم هم نیست

لو مهما خبی انا خبی حبو مکشوف
اهمیتی ندارد که چگونه پنهان می شویم، عشقش آشکار شده است