ولعوا
آتش زد

ولعوا ولعوا ولعوا ولعوا وشبوا بنار
ولعوا ولعوا ولعوا واشربو کاس المرار
هذا محبوبى رجعلی واتخد احلی قرار
آتش زد، آتش زد، آتش زد
آتش بگیرید و در آن بسوزید
آتش زد، آتش زد، آتش زد
از این جام تلخ بنوشید …
این محبوب من است که برگشته
و بهترین تصمیم را گرفته

قرر انه ما یغیب ویبقالى دایم حبیب
ما یفکر فى عوازل من بعید ومن جریب
قرار گذاشت که دیگر نرود و همیشه عاشقم باشد
دیگر به رفتن و جدایی نیندیشد، چه دور باشد چه نزدیک

من بعد سهر اللیالى قلبه الطیب صفالى
صرت له اغلی حبیبه وهو عندی حیل غالى
پس از بیخوابیهای شبانه دل پاکش مرا پسندید
برای او بهترین عشق شدم، او هم برای من بهترینست