علی خوانه
در اثر اشتباه
علی خوانه و علی سهوه بنظره بس مش سهله
در اثر اشتباه و با غفلت با یک نگاه که البته نگاهی ساده نبود
رامنی الحب فی شباکه و انا والله ما فیش دعوه
عشق مرا در دامش گرفتار کرد و به خدا سوگند که من نمی خواستم
و لا کان علی بالی اسیب نفسی و لقیتنی بروح له انا بنفسی
فکرش را هم نمی کردم خودم را فراموش کنم و مرا ببینی که به سویش می روم
و کانی بجیبه انا لنفسی و اجری ورا الحاجه صعبه
و اینکه او را به سمت خودم بیاورم و به خاطر او به دنبال انجام کار سختی بروم
وانا والله ما فیش دعوه
و به خدا سوگند که من نمی خواستم
عشقت الدنیا من نظره حقیقی بجد مش قادره
با یک نگاه عاشق دنیا شدم، ولی واقعاًً نمی توانم
ده دوب قلبی فی عیونه تقولی ازای منیش عرفه
دلم را با چشمانش نابود کنم، بگو چه کنم، نمی دانم
ضحکت و ضحکتی طلعت و همزه وصل اهی حصلت
خندیدم و خنده ام آشکار شد و زمزمه ای شنیدم، به یکباره چه شد
لا ذنبی کان و لا ذنبه قلوب مع بعض و اتفقت
نه گناه من بود و نه گناه او، دلها با هم هستند و متحد شده اند