اقول انساک
به فراموش کردنت فکر می کنم

مش حعرف ابدا لحدا غیرک وانا بتخیل نفسی معک
وقتی خودمو با تو تصور کنم نمی تونم به کسی جز تو تعلق داشته باشم

من یوم ما بعدت وکل حاجه لسى فمکانها بتستناک
درست از روزی که تو رفتی و همه چیز انتظار تو رو میکشه

وانا لیه بحتاجلک ولسى انا لیه مش جنبک
چرا من به تو نیاز دارم و چرا تا الان به تو نزدیک نشدم

وحاسه انا بیک یا حبیبی حیاتی معاک
احساس می کنم که درون تو هستم عزیزم، زندگی من با توئه

وقول انساک بحن اکثر
و وقتی به فراموش کردنت فکرمی کنم بیشتر عاشقت میشم

ولا برتاح ولا بقدر
و نه احساس راحتی میکنم و نه میتونم

واعمل ایه یاحبیبی
و من چکار کنم عزیزم

حیاتی معاک
زندگی من با توئه

مش قد بعدک لحظه عنی ایوا لسى عایشه لیک
هیچ وقت آرزو نکردم حتی برای یه لحظه از تو دور باشم و من به خاطر تو زنده ام

ومهما حاول عارفه قلبی مش حیرضى الا بیک
و هر بار که سعی کردم دلمو شناختم، که اون نمی تونه جز دل تو رو قبول کنه

وانا ایه بایدیه لا بعرف اعیش ومش حاسه بحاجه مافیش
چرا نمی تونم با خودم زندگی کنم و نمی تونم زندگی رو احساس کنم

یاحبیبی حیاتی معاک
عزیزم زندگی من با توئه