تعبت منک
خسته شدم ازت
تعبت منک عشان مالیش غیرک ولا بستغنى عنک
وعشان بحبک مالیش مکان فی زعلى اروحلوا الا حضنک
وعشان مالیش غیرک حبیب
ازت خسته شدم ولی تو تنها کسی هستی که دارم
بی تو هیچ کاری نمیتونم بکنم، آخه عاااشقتم
وقت ناراحتی هم جایی رو جز آغوش تو ندارم
لو قولت امشى توحشنى قبل ما تمشی خطوه بعیده عنی
تضحک فی وشی امسح دموعی وبنسى لیه قللت منی
و بقول مافیش فی الحب عیب
اگه بگم دارم میرم، قبل از این که یه قدم از من دور شی دلتنگت میشم
به من میخندی، اما من اشکهامو پاک میکنم و فراموش میکنم که تحقیرم کردی
و بهت میگم که هیچ خدشه ای نمیتونی به این عشق وارد کنی
بقلیلى برضى واستنى منک کلمه حلوه تقولها لیا
بسمعها بهدى وانسى انى عشت معاک اقل من العادیه
بصبر علیک من حبى فیک
راضی میشم و به انتظار شنیدن کمترین واژه های عاشقونه میمونم
میشنوم، آروم میشم و فراموش میکنم که با چه سختی در نبودت سر میکردم
با تو و عشقم به تو صبورم
هتحس أمتى انى مافیش فی ایدیا حاجه غیر انى أحبک
وان کنت ساکته فعشان متحرمنیش فی یوم من العیشه جنبک
ماقدرش اعیش غیر بین ایدیک
چیزی در دست ندارم، اما احساس میکنی که عاشقتم
و اگر ساکت بودم از یه روز زندگی در کنارت محروم نمیشدم
من جایی جز آغوش تو نمیتونم زندگی کنم
لیه کل همک فی الدنیا تثبت بس انی مش مهمه
والرئی رئیک وانی انا جنبک ملیش ولا ای کلمه
وبعیش معاک صوره و خلاص
چرا همه دنیا در پی اثباته اینه که من مهم نیستم
و حرف حرف توئه و وقتی با توام حرف دیگه نمیمونه
و وقتی کنارت هستم مثل یه تصویرم و همین هم کافیه
انا عشت عمری برضیک و باجی کتیر انا ع حساب کرامتی
کان کل همی ان انت تغلط واسمعک بتقول حبیبتی
و عشان رضاک خسرت ناس
همه زندگی و اعتبارمو گذاشتم تا تو راضی باشی
و همه دلخوشیم این بود که حتی یه بار به اشتباه منو عشق من خطاب میکنی
منی که به خاطر راضی کردن تو همه آدما رو از دست دادم