انت تانی
دوباره تو
انته تانی مش غیری خد مکانی مش بعتنی و فسوانی طب لیه دلوقت رجعتلی
دوباره تو، کسی دیگر جای مرا نگرفت؟ مرا در چند لحظه نفروختی؟ حالا چرا بازگشته ای؟
ده اللی باقی واهو ده کمان اللی ناقص مش کان موضوع و خالص کان حد قاللک حنللی
پس این همه آنست که مانده بود، این همه آنست که از دست رفته بود، آیا این موضوع انجام نشده است؟
گویی کسی به تو گفته بازگردی و با من مهربان باشی
بقى عندک خلیک انا وقلبی حلفنا علیک لایمکن تانی نرجع لیک یعنی خلاص ماتلزمناش
پس در جایگاهت بمان، من و قلبم سوگند یاد می کنیم، برای ما ناممکن است که سوی تو بازگردیم، تو برای ما سودی نداری
کان حلم و ببنیه قضیت لی علیه وجیت توافیه ومستنینی اقوللک ایه یلا یاسیدی ماتدوشناش
این رویایی بود که من می ساختم، اما حالا گذشته و تو بازگشته ای که کاملش کنی
منتظری چه بگویم؟ ای آقا سرم را به درد نیاور
لأ عندک خلیک انا وقلبی حلفنا علیک لایمکن تانی نرجع لیک یعنی خلاص ماتلزمناش
نه، در جایگاهت بمان، من و قلبم سوگند یاد می کنیم، برای ما ناممکن است که سوی تو بازگردیم، تو برای ما سودی نداری
کان حلم و ببنیه قضیت لی علیه وجیت توافیه ومستنینی اقوللک ایه یلا یاسیدی ماتدوشناش
این رویایی بود که من می ساختم، اما حالا گذشته و تو بازگشته ای که کاملش کنی
منتظری چه بگویم؟ ای آقا سرم را به درد نیاور
ایه اللی جابک و بتشکی لمین عذابک انا مش فاضیه لجنابک ده کتیر فی هواک عذبتنی
چه چیزی تو را آورده؟ به دنبال ترحم که هستی؟ من در دسترس تو نیستم، در عشق تو بسیار آزرده شده ام
خذ نصیبک جرحک على اید حبیبک انا مظطره انی اسیبک زی زمان ما سبتنی
سهمت را بگیر، زخمی که بر عشقت گذاشتی، می خواهم درست همانطور که مرا ترک کردی تو را تر ک کنم
بقى عندک خلیک انا وقلبی حلفنا علیک لایمکن تانی نرجع لیک یعنی خلاص ماتلزمناش
پس در جایگاهت بمان، من و قلبم سوگند یاد می کنیم، برای ما ناممکن است که سوی تو بازگردیم، تو برای ما سودی نداری
کان حلم و ببنیه قضیت لی علیه وجیت توافیه ومستنینی اقوللک ایه یلا یاسیدی ماتدوشناش
این رویایی بود که من می ساختم، اما حالا گذشته و تو بازگشته ای که کاملش کنی
منتظری چه بگویم؟ ای آقا سرم را به درد نیاور