فی عیونک
توی چشمات

فی عیونک لغز و أسرار
فی عیونک رحله و مشوار
قلبی دا شاعر کلمات
عنده مشاعر همسات شعر
قصاید أبیات جوا عیونک
توی چشمات راز و رمزی هست
توی چشمات نشونه هایی از رفتنه
قلب من با کلمات و قافیه هاست که میتپه
داره با نجوا و تقلید میزنه
نشونه های شاعرانه ای که همش توی چشمای توئه

انا ممکن اضیع عمری و اضیع روحی
واضیع فی عیونک
فی عیونک حسیت بأمان
فی عیونک قلبی انا غرقان
علی کیفک و دینی علی کیفک
و نادینی و ارمینی و خلینی فی عیونک
زندگی و روح من به چشمات بسته شده
توی چشمات احساس امنیت میکنم
توی چشمات یه دل غرق شده دارم
منو هر طور که دوست داری داشته باش
صدام کن، بیرونم کن و منو توی چشمات نگه دار

لو حتى عایزنی فی حاجه بجد حلفنی بعیونک
تعالا اتصالح على نفسی وانا ویاک
و اعیش جوا سلام ایدک واموت و انا بهواک
والحیاه فی هواک تبقى حیاه
اگه کسی واقعا چیزی از من میخواد باید منو به چشمات قسم بده
بیا و بگذار وقتی با تو هستم آرامش داشته باشم
تا با آرامش توی آغوشت زندگی کنم و تا دم مرگ عاشقت باشم
و روزگار توی عشق تو به یه زندگی بدل بشه

فی عیونک الشرق و لیلو و سحرو
فی عیونک الغرب نسیمو و بحرو
بتغرب فی بلاد و اجمع کل ورود بغداد
علشان عندی اللیله معاک جوا عیوونک
شرق و شب و جادوی اون توی چشمای توئه
غرب و نسیم و دریای اون توی چشمای توئه
توی سرزمینای مختلف ساکن میشم و همه گلای بغداد رو جمع میکنم
آخه امروز، من، توی چشمای تو نشستم

تیجی نسمه من بیروت
على خدی تفوت توحشنی عیونک
یه نسیمی از بیروت روی گونه هام حس میکنم
و دلم برای چشمات تنگ میشه

فی عیونک وطنی و بلادی
فی عیونک ارضی ومیلادی
و حیاتک دفینی و فی ذاتک خبینی
من العالم وحمینی فی عیونک
و علی ورقه یاسمین اکتب اسامینا
حروفها بلونک
چشمات سرزمین و کشور منه
چشمات خاک و زادگاه منه
به خاطر زندگیت منو با خودت از همه دنیا مخفی کن
توی چشمات مراقبت کن
و روی گلبرگای گل یاسمن اسممون رو با رنگ خودت حک کن