احساسی بیک
احساسم با تو

انا احساسی بیک مش عادی ایه الحکایه
احساس من با تو طبیعی نیست، داستان چیست

حبیتک للدرجه دی لا کفایه
به اندازه ای عاشقت شدم که هنوز هم کافی نیست

ساعدنی یاربی دی الحیره وخدانی
خدای من، از این پریشانی که مرا در برگرفته یاریم ده

اه من وجع قلبی یا عیون خلاص نامی
آه از درد دلم، ای چشمان من کافیست دیگر بخواب بروید

الکلمه اللی انت عارفها فوق لسانی
واژه ای که تو آن را می شناسی روی زبانم است

والنظره اللی انت شایفها شوق حنانی
و نگاهی که آن را می بینی از شوق و دلسوزی سرچشمه می گیرد