تسمحلی
به من اجازه می دهی
تسمحلی ادلعک خذ قلبی منو مترجعوش
به من اجازه می دهی که ناز تو را بکشم، قلبم را از من گرفت، از او پس نگیرید
انا عایزه اسمعک کل الی قبلی مسمعتهوش
من می خواهم تو را بشنوم، هر آنچه که قبل از این گذشته است و من نشنیده ام
یاجمیل یاعسوله یا شخصیه ماتتکرش بسهوله
ای زیبا، ای شیرین، ای با شخصیت، آن که تو هستی به آسانی تکرار نمی شود
یا لذیذ یا شرباته معاک یاحبیبی عایشه الدنیا ببساطه
ای گوارا، با تو ای عزیزم زندگی به آسانی می گذرد
انا هفضل احس بحبک بس وادوب فی عینیک
من فقط عشق تو را احساس می کنم و در چشمان تو می سوزم
هفضل عالحال ده یا حبیبی سنین وسنین
در این حال و روز، سالها و سالها می مانم ای عزیزم
ما انا لو مش کنت یا اجمل حب ادلع فیک
اگر من ای زیباترین عشق نبودم که برای تو ناز کنم
امال یا حبیب القلب حدلع مین
پس من ای عزیز دل برای چه کسی ناز کنم