الجمیله
زیبا
طالعه الیوم الجمیله
امروز زیبا به نظر میرسی
طالعه اش طالعه
چقدر زیبا … چقدر زیبا
غیب إنت یا قمر
برو ای ماه
هی بمکانک طالعه
او جای تو را گرفته است
لبست اللون اللی احبه
رنگی را پوشیده که من دوست دارم
الله وش لایق علیها
خدای من … چقدر برازنده اوست
ناسبت کل اللی أحبه
درست همانطور که من دوست دارم
ابیع عمری واشتریها
همه زندگیم را می فروشم تا او را به دست آورم
هی من مرت علینا
وتی از او گذر می کنیم
شعلت النیران بینا
آتش سوزانی بین ماست
حایلتها … شاکستها
التماسش کردم و عشاقانه آزارش دادم
حیلتی ما نافعه
مکر و حیله من جواب نمی دهد
لابسه الأبیض شفتها
سفید پوشیده بود، من او را دیدم
العروسه تخیلتها
چون عروسی که من تصورش کردم
یا براءتها وسحرها
بی گناهی و جادویش
جاذبیتها وعطرها
جاذبه و رایحه اش
کل جمال الدنیا بیها
همه زیبایی دنیا در او جمع شده است
جایه الأحمر لبسها
با لباسهای قرمزش آمد
واثقه الحلوه بنفسها
زیباییش از ذاتش نشئت میگیرد
هدی یا نور الشموع
نور شمع محو می شود
نارک الل بین الضلوع
آتش تو در دل من است
شلون ما نحترق بیها
چطور ما را نمی سوزاند
لابسه الآصفر الجمیل
زرد زیبایی می پوشد
وین ما مالت یمیل
هر جا که می رود به دنبال اوست
أنتِ یا أحلى البنات
آه تو … ای زیباترین دختر
ملکه على الجمیلات
ای ملکه زیبایی
بکل جداره أخذتیها
تو شایسته عنوان ملکه هستی