المحکمه
دادگاه

کن منصفاً سیدی القاضی
با انصاف باشید جناب آقای قاضی

ننبی انا رجل له ماضی
گناه من این است که مردی با سابقه هستم

تلک التی امامک الان
دختری که هم اکنون در برابر شماست

کانت لدی اعز انسانه
برای من بهترین انسان بود

واحببتها وهی احبتنی
دوستش داشتم و او هم مرا دوست داشت

صدقاً جمیع الهم انستنی
واقعا باعث شده بود همه مشکلات را فراموش کنم

صارحتها و قلت مولاتی
با او صریح بودم و خانم من صدایش می کردم

کثیره کانت علاقاتی
علاقه ام به او بسیار زیاد بود

قالت دع الماضی وقبلنی
به من گفت که گذشته را بگذار و مرا ببوس

بین ذراعیک انا الکل فانا لی الحاضر والاتی
در آغوش تو زیرا من فقط به حال و آینده می اندیشم

کن منصفاً سیدی القاضی
با انصاف باشید جناب آقای قاضی

تخوننی لغتی و الفاظی
سخنانم به من خیانت می کنند

انا الذی امامک الان
مردی که هم اکنون در برابر شماست

اشبعنی ظلما وحرمانا
مرا در ظلم و آسیب و ممنوعیت بسیار قرار داد

انا حاله فعلا لها یرثى
من واقعا آشفته شده ام

حتى نسیت اننی انثى
تا جایی که فراموش کرده ام یک زن هستم

دللتها .. دللتنی
من او را دوست داشتم و او مرا دوست داشت

دمرتنی انت اهملتنی انت
مرا نابود و رها کردی

انت عذابی ونسیت قسوته
تو رنج منی و من شدتش را فراموش کرده ام

وقلت له حبیبی دع الماضی
و من به او گفتم گذشته را بگذار

وقبلنی بین ذراعیک
و مرا در آغوشت ببوس

انا الکل وانا لی الحاضر والاتی
من همه حال و آینده تو هستم

مر الزمان .. تغیرت تغیرت
با گذر زمان او تغییر کرد

تمردت .. تجبرت .. تکبرت
شورش کرد، عجیب شد، مغرور شد

صبری الجمیل تجاوز الصبر
صبر و شکیبایی من فراتر از صبر رفت

لغه الحوار تحولت جمرا
بحث و مجادله به سنگ تبدیل شد

فان راتنی جنبها سارحا
بنابراین وقتی مرا دور می دید

فورا تصیر امرأه اخرى
به زن دیگری تبدیل می شد

غیرتها مرض یوسوس لی
وسواسش مرا دیوانه می کرد

فعلا احن لذلک الماضی
من واقعا گذشته را از دست داده ام

اطلق یدیا سیدی القاضی
دستهایم را باز کنید جناب قاضی

حرر یدیا . ..
دستهایم را باز کنید

الله على سهراته الکبرى
خدا درباره رابطه های بزرگش می داند

یوما اراه ویختفی شهرا
که من یک روز او را می دیدم و یک ماه ناپدید می شد

عذرا یناقض سیدی عذرا
عذرها و توجیهاتش پر از تناقض است

من بیت صاحبه الى اخرى
از خانه یکی از دوستان دخترش به خانه دیگری می رود

فالشله الاولى اعادته
دوستان قدیمی اش او را بازگرداندند

لضلاله وضیاعه الماضی
به گذشته ی باخته اش

کن منصفاً سیدی القاضی
با انصاف باشید جناب آقای قاضی