المستبده
ستمگر

قالت لکل الأصدقاء …
به همه دوستانش گفت

هذا الذی ما حرکته أمیره بین النساء
او کسیست که حتی بزرگترین زنان هم نمی توانند تحریکش کنند

سیستدیر کخاتم فی إصبعی
ببین او را در حالی که او را جذب می کنم، درست مانند انگشتری در انگشتم

ویشب ناراً لو رأى شخصاً معی
و صورتش را ببین که قرمز شده است، اگر مرا با دیگری ببیند

سترونه بیدی أضعف من ضعیف
او را در دستان من می بینی، ضعیف تر از ضعیف

وترونه ما بین أقدامی کأوراق الخریف
و او را می بینی که چون برگهای پاییز به پای من افتاده است

یا مستبده
ای ستمگر

أنتِ التی أسمیتها تاج النساء
تو کسی هستی که من نامش را بالاتر از هر زنی قرار دادم

اقسی على قلبی ومزقیه لو أساء
که اگر در مورد تو اشتباهی مرتکب شود، قلب مرا آزار می دهد

یا مستبده
ای ستمگر

الویل لی یا مستبده
وای بر من، ای ستمگر

الویل لی من خنجر طعن الموده
وای بر من از خنجری که بر عشق کشیده شد

الویل لی کم نمت مخدوعاً على تلک المخده
وای بر من، چه زمان طولانی ای بر بالشم خوابیدم

الویل لی من فجر یوم لیتنی ما عشت بعده
وای بر من، از صبجی که زندگی من بدون تو آغاز شد

الویل لی یا مستبده
وای بر من ای ستمگر

انی أعانی انی أموت انی حطام
من آسیب دیدم و فنا شده ام و مرده ام

حاشاک یا عمری أن أفکر بانتقام
هرگز فکر نکن که من به دنبال انتقام هستم

إن لک قلب وحب واحترام
من فقط قلب و عشق و احترامم را به تو تقدیم می کنم

صبراً یا عمری لن تری دمعاً یسیل
صبر من موجب می شود تو هرگز قطره اشکی را در حال غلتیدن نبینی

سترین معنى الصبر فی جسدی النحیل
تو معنای صبر را با بدن ضعیف من خواهی دید

فتفرجی هذا المساء رقصی الجمیل
و امشب مرا خواهی دید که به زیبایی می رقصم