تحبنی
دوستم داری

تحبنی یاعلنی بعض ضعفک
دوستم داری، ای کاش من قسمتی از ضعف تو باشم

یفداک مافی الحب من صادق الحب
عشق کسی که در عشق صادقست فدایت

أنا قدیم الهم وأنفع لعطفک
من با اندوهی ساخته ام و برای توجهت بهترم

أما الهوا یاسیدی مرکبه صعب
اما عشق ای سرورم، کشتی سختی است

یالیتنی صهوه جواد وأخطفک
ای کاش من اسب سواری بودم و تو را می ربودم

الشمس لنجوم المجرات للشهب
تا خورشید، تا ستاره های دنباله دار، تا شهابها

تحبنی وأگول من زود لطفک
دوستم داری و می گویم از لطف توست

شکراً صدگت وألف شکر على الکف
ممنون، راست گفتی و هزار شکر

باب الهوا کصبرت أم لم تصبرا
در عشق چه صبر کنی و چه صبر نکنی

وبکاک إن لم یجری دمعک أو جرا
تو را می گریاند، چه اشک جاری شود و چه نشود

کم غر صبرک وإرتسابک صاحباً
چقدر صبرت را فریفت و تو را به عنوان دوست اختیار کرد

لم أرى کما فی الحشا مالایرى
نمی بینم، همانطور که در درون چیزی دیده نمی شود