زیدینی عشقا
عشقم را زیاد کن

زیدینی عشقا زیدینی
عشقم را زیاد کن، زیاد کن

یا احلى نوبات جنونی زیدینی
ای زیباترین نوبت دیوانگی

زیدینی غرقا یا سیدتی ان البحر ینادینی
در دریایی که مرا می خواند غرقم کن

زیدینی موتا عل الموت اذا یقتلنی یحیینی
از آنجا که مرگ مرا خواهد کشت، تو مرا بکش، این من را زنده می کند

یا احلى امرأه بین نساء الکون احبینی
ای زیابترین زن دنیا مرا دوست داشته باش

یا من احببتک حتى احترق الحب احبینی
ای که تا وقتی عشق بسوزد دوستت خواهم داشت، مرا دوست بدار

ان کنتِ تریدین السکنى اسکنتِ فی ضوء عیونی
اگر جایی را برای اقامت می خواهی، در نور چشمان من ساکن شو

حبک خارطتی ماعادت خارطه العالم تعنینی
عشق تو نقشه من است، نقشه دنیا دیگر کفایتم نمی کند

انا اقدم عاصمه للحزن وجرحی نقش فرعونی
من بزرگترین شهر ناراحتیم که زخمها چون نقشهای فرعون بر من حک شده است

وجعی یمتد کسرب حمام من بغداد الى الصین
دردم چون دسته ای از پرنده ها از بغداد تا چین گسترده است

یا احلى نوبات جنونی زیدینی
ای زیبایی دیوانگی

عصفوره قلبی نیسانی
گنجشک قلبم، آوریل من

یا رمل البحر و روح الروح
ای ماسه دریا و ای روح جانم

و یا غابات الزیتون
و ای جنگل زیتون

یا طعم الثلج و طعم النار
ای طعم یخ و ای طعم آتش

و نکهه شکی و یقینی
و ای عطر و طعم شک و یقین من

اشعر بالخوف من المجهول فآوینی
من از آنچه نمی دانم احساس ترس می کنم

اشعر بالخوف من الظلماء فضمینی
من از تاریکی می ترسم، حمایتم کن

اشعر بالبرد فغطینی و غنی قربی غنیلی
سردم شده است، مرا بپوشان، برایم بخوان، کنارم بخوان

فأنا من بدأ التکوین ابحث عن وطن لجبینی
برای این که من از ابتدای دنیا به دنبال یافتن وطنی برای پیشانیم بودم

عن حب امرأه یأخذنی لحدود الشمس و یرمینی
برای عشق زنی که مرا به کناره خورشید ببرد و پرت کند

نواره عمری مروحتی قندیلی فوح بساتینی
نور زندگیم، روشناییم، نور تاکستانم

قدی لی إثرا من رائحه اللیمونِ
به من پلی ساخته شده از عطر پرتقال بده

وضعینی مشطا عاجیا فی عتمه شعرکِ و انسینی
و مرا در تاریکی موهایت چون شانه ای قرار بده و فراموشم کن

من اجلکِ اعددت رثائی وترکت التاریخ ورائی
ضجه هایم را آزاد کردم و گذشته ام را پشت سر قرار دادم

وشطبت شهاده میلادی و قطعت جمیع شرایینی
و شناسنامه ام را پاره کردم و همه رگهایم را بریدم