عیشه والسلام
زندگی بی دقت

اهی یلا عیشه والسلام … ده کتر الکلام
آه این زندگی بی دقت، با صحبتهای زیاد

ویاه ما بیاثرش وبقول زی بعضو
برایش تقاوتی نمی کند و من می گویم همه اش یکیست

عشان فاکره لیه … انا عارفه لیه بصبر علیه
تا اولین روز صبور بودم، زیرا به خاطر می آوردم چرا

ایام وعشره وحب وحاجات حلوه برضو
روزهای زیاد و عشق و چیزهای خوب بسیار

مع نفسی بستحمل کتیر وبسکت واها وده
خیلی تحمل کردم، حتی یک کلمه هم نگفتم و با او ساختم

مع نفسی ببنی کل حلم بخاف یهدو
رویاهای خودم را ساختم، می ترسیدم که او همه اش را تباه کند

وان شفت یوم للبعد بنا طریق بسدو
و هرگاه دلیلی برای جداییمان دیدم، برطرفش کردم

عن تعبی دا وحیرتی عینی مغمضاها
از پریشانی و خستگی چشمانم را بستم

ولو الحیاه ویاه بقت مستصعباها دی مش ح تبقى اصعب من انی اعیشها بعدو
اگر زندگی با او سخت است، بی او به مراتب سختتر خواهد بود

ملیش اراده ف حبی لیه وفایدیا ایه
در برابر عشقم به او هیچ اختیاری ندارم، کاری هم نمی توانم انجام دهم

غیر انی استحمل واخبی مهما یجرى
جز تحمل و پنهان کردن آزار و عذابم، چه اهمیتی دارد

مقدرش انا اعمل زی ناس بینسوا وخلاص
نمی تونم مانند آن مردم باشم، آنها که تنها فراموش می کنند

مقدرش انا اتخیل اعیش مع غیرو بکرا
نمی توانم خودم را تصور کنم که با کس دیگری زندگی می کنم