لولا الملامه
اگر ملامتی نباشد
سالونی کتیر سالونی کتیر سالونی سالونی علیه
از من بسیار پرسیدند، سوالهایی درباره تو
بتحبیه ایوا ایو وحانکر لیه بصولی ملام
دوستش داری؟ آری، آری، نمیتوانم انکارش کنم، ملامتم کردند
و قالولی کلام جراح فرشولی الارض فرشولی الارض دموع
آنگونه سخت با من سخن گفتند، زمین را با اشکهایم شستشو دادند
والشمس جراح
خورشید آسیب دید
کل دا کله عاشان حبیت
همه اینها به خاطر چیست؟ به خاطر عشق من
ولا عاشان قلت انا حبیت
یا به خاطر اینکه این عشق را به زبان آوردم
لولا الملامه یا هوى وآه من الملامه
اگر ملامتی نباشد عشق من، اگر ملامتی نباشد
لافرد جناحی عالهوا زی الیمامه
چون فاخته ای بالهایم را بر روی عشق گستردم
واطیر و ارفرف بالفضا
و پرواز کردم و دور شدم
واهرب من الدنیا الفضا
پرواز کردم و از این دنیا فرار کردم
وکفایه عمری کفایه عمری اللی انقضى
زندگی کافیست، زندگی کافیست
وانا بخاف الملامه وانا بخاف الملامه
از ملامت میترسم، از ملامت میترسم
وآه من الملامه
آه از ملامت