بنسی روحی
خودم را فراموش می کنم
مش حانسى هواک یا حبیبی ولا ثانیه انت حبیب قلبی الغالی
ای عشق من، حتی یک ثانیه عشقت را فراموش نخواهم کرد، تو عزیز دلم هستی و برای من با ارزشی
انا بنسى روحی وانا ویاک قلبی سلم وقال بهواک
من خودم را با تو فراموش می کنم، قلبم تسلیم شد و گفت که دوستت دارم
انا عشت اجمل حیاتی معاک کده کده عشقاک على طول
من زیباترین زندگی را با تو کردم و همین طور همیشه عاشق تو خواهم ماند
القلب سلم وقال لعین شوفی روحنا راحت معاه على فین
قلبم تسلیم شد و به چشمم گفت ببین روحمان با او به کجا رفت
مین زی قلبو یا عینی قولی مین خلانی اقول على طول
چه قلبی مثل قلب اوست؟ ای چشمانم بگو چه کسی باعث شد که همیشه بگویم
حبیبی روحی یللی ع البال تمللی
عزیزم، روح و جان و هستی ام، ای که همیشه به فکرت هستم
إحساسی قللی انا دایبه فیک
احساسم به من گفت که من در عشق تو سوختم
لما تدق بابی بیهون عذابی
هنگامی که درب مرا می زنی عذابم آسان می شود
و بعیش شبابی و انا بین أیدیک
و جوانی ام را سپری می کنم در حالی که بین دستان توام
یللی معاک بلاقی عمری اللی باقی زاد اشتیاقی وحنینی لیک
ای کسی که عمر باقی مانده ام را در او می بینم، محبت و دلتنگی ام برایت فزونی یافت
قرب تعالى انا حالتی حاله انسى استحاله ما انساش عینیک
نزدیک شو و بیا که که آشفته ام، غیر ممکن است که چشمانت را فراموش کنم