شو بدک
چه میخواهی

شو بدک فیی ترکنی وروح
از من چه میخواهی؟ تنها رهایم کن و برو

قلبی مابدی بسره یبوح
دلم نمیخواهد شکوه کنم

بشوفک مع غیری بضحک قدامک
تو را با دیگری دیدم و در برابرت خندیدم

وانا قلبی من جوا مجروح
و آن وقت دلم درونم شکست

والمشکل ان انا بعشق
مشکل اینجاست که دوستت دارم

ومنک الی ومی الک
نه تو برای منی و نه من برای تو

عم غار وخبی وبضحک قدامک
حسادتم را پنهان میکنم و در برابرت میخندم

وانا قلبی من جوا مجروح
و آن وقت دلم درونم شکست

شو صعب علی اطلع فیک
برایم سختست که به تو نگاه کنم

مااقدر اضمک ولا دفیک
نمیتوانم بغلت کنم یا گرمت کنم

وبالاخر برجع بضحک قدامک
و در آخر هم در برابرت به خندیدن ادامه میدهم

وانا قلبی من جوا مجروح
و آن وقت دلم درونم شکست