مفیش مره
یک بار نشد

مفیش مره تقرب لى تطمننى
یک بار نشد به من نزدیک شوی و به من آرامش دهی

یاللى حابینى لیه قلبک بیظلمنى
ای که عشق منی، چرا دلت به من ستم میکند

کل مااحبک منک بتحرمنى یبقى دا اسمه کلام
هر چقدر تو را بیشتر دوست دارم، تو بیشتر محرومم میکنی و فقط حرفش میماند

علشان خاطرى تکلمنى تفهمنى
به خاطر من، با من حرف بزن و به من بفهمان

عرفنى ایه یاحبیبى حصل منى
به من بفهمان که از من چه دیدی

ازاى یطاوعک قلبک تغیب عنى واحنا بیننا غرام
چطور دلت از تو اطاعت می کند که از من دور شوی، ما هنوز عاشقیم

اه یانارى وحنینى افتکرت وانت ناسینى
آه ای آتش وجود و مهر من، من به فکر توا م و تو مرا فراموش کردی

یاحبیبى على عینى اتعذب من نور عینى
ای عشق من، روی چشمم هستی و نور چشم من عذابت میدهد

هان علیک تنسانى وتبقى انانى
چطور دلت اومد فراموشم کنی و خود خواه بمانی

وترضى بجرحک فیا
و به زخم دل من که بوجود آوردی راضی شوی

سهله لومن غیرک
جز تو آسان است

کترخیرک
خدا خیرت دهد

انا مایهنش علیا
ولی از دل من نمی آید و نمیتوانم