شرهه وعتب
ملامت و سرزنش

لاعلی شرهه ولاحتى عتب لاتقول ولاتعید ولاتزید
مرا سرزنش یا حتی ملامت نکن، نگو، تکرار نکن، چیزی هم اضافه نکن

کل شیٍ صار قی ساعه غضب قدر الله والله یفعل مایرید
همه چیز در یک لحظه عصبانیت اتفاق می افتد، این همانست که خداوند تقدیر کرده است
خداوند هر چه بخواهد تقدیر می کند

مابقى غیر اشتیاقی والتعب فی غیابک لین النار الحدید
هیچ چیز جز دلتنگی و خستگی من نمانده است، در غیابت، آتش فلز را هم می سوزاند

ناظر بعینی تعرف اللی یحب یاقرب الاحباب لاحبال الورید
در چشمانم نگاه کن تا بدانی عاشق چه کسی هستم، چقدر محبوب به دل نزدیکست

المحبه نار وضلوعی حطب والمسافه سجن والاحساس قید
عشق آتشست، دنده های من هیزم، فاصله یک زندان و احساس محدودیت

مانویت البعد صدقنی کذب الظروف اللی تسیرنا اکید
هرگز به فاصله توجه نکردم، این یک دروغ است، شرایط ما را پیش می برد

من ورا قلبی ترا الفرقا غصب ما لهذا الجرح لو فارقت عید
با قلبم سوگند می خورم که جدایی اجتناب ناپذیر است، این زخم جشنی برای دوری تو نداشت

ایه احبک لکن البعد انکتب حبنی لکن من بعید لبعید
آری، عاشقت هستم، اما جدایی برای ما تقدیر شده است، مرا دوست بدار اما از فاصله دور