ای حاجه
هر چیز
ای حاجه نفسی اصدق ای حاجه
هر چیزی که می خواهم باور کنم، هر چیزی
کل حاجه حلوه یطلع فیها حاجه
هر چیزی که خوبست کامل نیست
ایاک تقلی ما تخافیش
به من نگو نترس
انت الی سبت الخوف یعیش
تو کسی هستی که از ترس زنده مانده است
فین الامان عندک ما فیش
با تو امنیتی نیست
کان عندی بس خلاص مضی
پیش از این من داشتم اما حالا نه
مش عاوزه اسیب الارض واغرق فی الفضا
نمی خواهم زمین را ترک کنم و در آسمان زندگی کنم
کل حاجه حلوه یطلع فیها حاجه
هر چیزی که خوبست کامل نیست
اسمع کلامک بیتولد فیا الامل
هر بار که کلمات تو را می شنوم امید پیدا می کنم
ویضیع منی اوام
اما به زودی از دست می رود
مهما لمسنی وهزنی اهو بالاخر کلام
می تواند احساس شود، اما نهایتا فقط حرف است
خایفه علیک خایفه علیک تفضل کده
می ترسم، می ترسم که تغییر نکنی
فاکر حیاتنا بامرنا خایفه علیک
فکر می کنی که زندگی به ما بستگی دارد، می ترسم
فتح عینیک واحسب کده
چشمانت را باز کن و در رفتارت تجدیدنظر کن
کم حلم ضاع من عمرنا
چقدر آرزو که از دست رفت
ای حاجه نفسی اصدق ای حاجه
هر چیزی که می خواهم باور کنم، هر چیزی
کل حاجه حلوه یطلع فیها حاجه
هر چیزی که خوبست کامل نیست
لو کان خیالی زمان بریء
اگر تصورات من یک بار اشتباه بود
کان لسی عمری باولو
زندگی من در آغازش بود
لکنی شفت المستحیل
اما من ناممکن را می بینم
ضیع برأتو وحولو
بی گناهی را از دست دهم و او را تغییر دهم
ونحنا لاقیین الطریق
و ما راهمان را پیدا کردیم
علشان تقلی اتحملو
که به من می گفت تحمل کن
وان کنت رسمو فی الخیال
و اگر تو تصورش می کنی
انسی کلامی وکملو
حرفهای مرا فراموش کن و بگذار ادامه دهیم