رمان افسانه باران از نادر ابراهیمی
نام رمان :رمان افسانه باران
به قلم :نادر ابراهیمی
حجم رمان : ۱.۶۶ مگابایت پی دی اف , ۱.۰۱ مگابایت نسخه ی اندروید , ۰.۹ مگابایت نسخه ی جاوا , ۲۷۳ کیلو بایت نسخه ی epub
خلاصه ی از داستان رمان:
این مجموعه حاوی ۱۲داستان کوتاه نوشته مرحوم نادر ابراهیمی است که یکی از آنها آنها برای چه بر میگردند نام دارد .در این داستان، شعیرخان ، سر دسته یاغی ها، تصمیم میگیرد که از این کار دست کشیده و به روستایش باز گردد.شاییل، خدمتکارش با این کار مخالف است و سعی میکند او را از این عمل باز دارد تا اینکه …
:فرمت رمان:pdf,apk,java,epub
:دانلود رمان افسانه باران از نادر ابراهیمی با فرمت pdf
:دانلود رمان افسانه باران از نادر ابراهیمی با فرمت apk
:دانلود رمان افسانه باران از نادر ابراهیمی با فرمت java
:دانلود رمان افسانه باران از نادر ابراهیمی با فرمت jad
:دانلود رمان افسانه باران از نادر ابراهیمی با فرمت java (پرنیان)
:دانلود رمان افسانه باران از نادر ابراهیمی با فرمت epub
صفحه ی اول رمان:
سالن انتظار یک حمام.
ساعت یازده صبح روز جمعه.
وسط سالن حوضچه یی ست با فواره. یک گلدان بزرگ گل کاغذی کنار حوضچه است و
دور تا دور حوض کوچک، پپسی کولا و کانادا و مثل اینها چیده شده.
در دو سوی این حوض دو میز گرد کوچک جای دارد که روی هریک، مقداری مجله ی زنان و جوانان کهنه و اطلاعات و کیهان شب پیش ریخته.
همه صندلی ها -به جز دوتا- در تصرف منتظران است.
دود و رطوبت.
سه چهار بچه، مرتب در رفت و آمدند، و گاه، به بازی های خاص خود سرگرم. گاهی
نیز یکی از آ«ها روی صندلی خالی شده یی می نشیند و پس از چند لحظه دوباره
راه می افتد.
مردی با کیف آبی کوچک که روی آن علامت s.a.s هست وارد می شود. جامه دار به
او شماره می دهد. مرد به شماره و به جمعیت منتظر نگاه می کند، نمره را پس
می دهد و می رود.
زنی با سه بچه از نمره ی ۸ بیرون می آید. جامه دار فریاد می زند: سی و هفت.
زنی داد می کشد: سی و شش را که نخوانده ای.
جامه دار خونسردانه فریاد می زند: سی و شش.
همان زن با دو بچه راه می افتد.
رمان افسانه باران
منبع:http://www.forum.98ia.com/