رمان زمستان بی بهار از ابراهیم یونسی
نام رمان :رمان زمستان بی بهار
به قلم :ابراهیم یونسی
حجم رمان : ۱۱.۱ مگابایت پی دی اف , ۲.۲۵ مگابایت نسخه ی اندروید , ۲.۱ مگابایت نسخه ی جاوا , ۱.۰۷ کیلو بایت نسخه ی epub
خلاصه ی از داستان رمان:
مادرم جیغ می کشد، مادر بزرگ دستپاچه است… بیست و هفت رمضان است. خاله رابعه هن و هن کنان رسیده است، ماتش برده است…. مادرم جیغ می زدند و من بی تابم و در جا وول می خورم. بیست و هفت رمضان است سال هزار و … بقیه اش را نمی دانم… آنها هم نمی دانند. مادر بزرگ فقط می گوید……
:فرمت رمان:pdf,apk,java,epub
:دانلود رمان زمستان بی بهار از ابراهیم یونسی با فرمت pdf
:دانلود رمان زمستان بی بهار از ابراهیم یونسی با فرمت apk
:دانلود رمان زمستان بی بهار از ابراهیم یونسی با فرمت java
:دانلود رمان زمستان بی بهار از ابراهیم یونسی با فرمت jad
:دانلود رمان زمستان بی بهار از ابراهیم یونسی با فرمت java (پرنیان)
:دانلود رمان زمستان بی بهار از ابراهیم یونسی با فرمت epub
صفحه ی اول رمان:
مادرم جیغ می کشد، مادر بزرگ دستپاچه است… بیست و هفت رمضان است. خاله
رابعه هن و هن کنان رسیده است، ماتش برده است…. مادرم جیغ می زدند و من بی
تابم و در جا وول می خورم. بیست و هفت رمضان است سال هزار و … بقیه اش را
نمی دانم… آنها هم نمی دانند. مادر بزرگ فقط می گوید بیست و هفت رمضان و
همیشه هم با تعجب که با این حال چرا این همه نااهل! بیست و هفت رمضان سال
هزار و … روز تولد من است….
خاله رابعه رفته است ماما را صدا کند درد مادرم شدت کرده است من بیتابم
بازیم گرفته است مادربزرگ بی قرار است ای این خاله رابعه چقدر طول داد!
خاله رابعه همسایه ی ما است… همسایه ی همه است بی خود و بی جهت برای همه
کار میکند برای همه فرمان می برد بی هیچ توقعی و سپاسگزار همه است و بی خود
وب ی جهت خانه ی کسی چیزی نمی خورد همیشه همه چیز خورده است و همه چیز را
همین الان خورده… خدا زیاد کند!
رمان زمستان بی بهار
منبع:http://www.forum.98ia.com/