رمان سال های انتظار از مینا بهادر

 نام رمان :رمان سال های انتظار
نام رمان :رمان سال های انتظار
 به قلم :مینا بهادر
به قلم :مینا بهادر
 حجم رمان : ۱.۴۱ مگابایت پی دی اف , ۰.۹۷ مگابایت نسخه ی اندروید , ۸۶۹ کیلو بایت نسخه ی جاوا , ۲۳۲ کیلو بایت نسخه ی epub
حجم رمان : ۱.۴۱ مگابایت پی دی اف , ۰.۹۷ مگابایت نسخه ی اندروید , ۸۶۹ کیلو بایت نسخه ی جاوا , ۲۳۲ کیلو بایت نسخه ی epub
 خلاصه ی از داستان رمان:
خلاصه ی از داستان رمان:
زمین در التهاب استقبال از موکب بهار، به میزبانی گل ها می رفت و کم کم آسمان، آغوش خویش برای پرندگان مهاجر می گشود، طبیعت طرب انگیز حرکتی بهجت زا را تجربه می کرد، کوه ها جلوه می فروختند، ابرها آبستن و دشتها سبز می شدند، باغ می خندید، ……
 :فرمت رمان:pdf,apk,java,epub
 :فرمت رمان:pdf,apk,java,epub
 :دانلود رمان سال های انتظار از مینا بهادر با فرمت pdf
 :دانلود رمان سال های انتظار از مینا بهادر با فرمت pdf
 :دانلود رمان سال های انتظار از مینا بهادر با فرمت apk
 :دانلود رمان سال های انتظار از مینا بهادر با فرمت apk
 :دانلود رمان سال های انتظار از مینا بهادر با فرمت java
 :دانلود رمان سال های انتظار از مینا بهادر با فرمت java
 :دانلود رمان سال های انتظار از مینا بهادر با فرمت jad
 :دانلود رمان سال های انتظار از مینا بهادر با فرمت jad
 :دانلود رمان سال های انتظار از مینا بهادر با فرمت java (پرنیان)
 :دانلود رمان سال های انتظار از مینا بهادر با فرمت java (پرنیان)
 :دانلود رمان سال های انتظار از مینا بهادر با فرمت epub
 :دانلود رمان سال های انتظار از مینا بهادر با فرمت epub
صفحه ی اول رمان:
زمین در التهاب استقبال از موکب بهار، به میزبانی گل ها می رفت و کم کم 
آسمان، آغوش خویش برای پرندگان مهاجر می گشود، طبیعت طرب انگیز حرکتی بهجت 
زا را تجربه می کرد، کوه ها جلوه می فروختند، ابرها آبستن و دشتها سبز می 
شدند، باغ می خندید، نسیم پیام آور سحر زلف سنبل شانه می زد و مرغ چمن با 
گل نوخاسته هزاران نجوا داشت. هوای مسیحا نفس غبار تن از چهره ی جان می شست
 و باد نافه گشای، روح انسانی را از آلایش، پالایش می کرد.
آری، در چنین حال و هوایی که شادی و شور و شوق بر شاخه ی قلبمان رستن و 
شکفتن دوباره ی حیاط را نظاره می کرد وارد صحن خانه ی آقای شادمان شدیم. 
پیچک ها و گلهای رنگارنگ در حیاط خانه تاب می خوردند و به راستی گل سنجاق 
قشنگی است که بانوی درخت در هر بهار برای آرایش و زیبایی به گیسو می زند تا
 همه را مفتون زیبایی و رعنایی خود کند. در صحن خانه ی آقای شادمان نیز گل 
ها و پیچک ها با طراوت جلوه گری و این بیت از حافظ را در هر ذهن نقاد و 
لطیف تداعی می کردند که :
آن تطاول که کشید از غم هجران بلبل
در سراپرده ی گل نعره زنان خواهد شد
رمان سال های انتظار
منبع:http://www.forum.98ia.com/
