رمان چراغ ها را من خاموش میکنم از زویا پیرزاد



نام رماننام رمان :رمان چراغ ها را من خاموش میکنم

نویسنده به قلم :زویا پیرزاد

حجم رمانحجم رمان : ۳.۳۲ مگابایت پی دی اف ,۱.۲  مگابایت نسخه ی اندروید , ۱.۰۶ مگابایت نسخه ی جاوا , ۴۰۶ کیلو بایت نسخه ی epub

خلاصه رمانخلاصه ی از داستان رمان:

داستان درباره ی زنی است به اسم کلاریس. کلاریس زنی است که تقریبا بدون آرزو، غم و حتی شادی که مدام یک سری از کارهای روزمره خانه را تکرار می‌کند.این تکرار باعث میشه که حسابی از زندگیش کفری بشه و ……


فرمت رمان :فرمت رمان:pdf,apk,java,epub

download :دانلود رمان چراغ ها را من خاموش میکنم از زویا پیرزاد با فرمت pdf

download :دانلود رمان چراغ ها را من خاموش میکنم از زویا پیرزاد با فرمت apk

download :دانلود رمان چراغ ها را من خاموش میکنم از زویا پیرزاد با فرمت java

download :دانلود رمان چراغ ها را من خاموش میکنم از زویا پیرزاد با فرمت jad

download :دانلود رمان چراغ ها را من خاموش میکنم از زویا پیرزاد با فرمت java (پرنیان)

download :دانلود رمان چراغ ها را من خاموش میکنم از زویا پیرزاد با فرمت epub

صفحه ی اول رمان:

صدای ترمز اتوبوس مدرسه امد.بعد قیژ در فلزی حیاط وصدای دویدن روی راه باریکه ی وسط چمن. لازم نبود به ساعت دیواری اشپزخانه نگاه کنم.چهارو ربع بعد از ظهر بود.در خانه که باز شد دست کشیدم به پیشبندم و داد زدم”روپوش دراوردن.دست و رو شستن.کیف پرت نمی کنیم وسط راهرو”جعبه ی دستمال کاغذی را سراندم وسط میز و چرخیدم طرف یخچال شیر در بیاورم که دیدم چهار نفر دم در در اشپزخانه ایستاده اند . گفتم” سلام.نگفته بودید مهمان دارید تا لباس روپوش عوض کنید عصرانه ی دوستتان حاضر شده”خدا را شکر کردم فقط یک مهمان اوردهاند وبه دخترکی نگاه کردم که بین ارمینه وارسین این پا وان پا می شد. از دو قلو ها قد بلندتر بود و وسط دو صورت سرخ وسفید و گوشتالو.رنگ پریده ولاغر به نظر می امد.ارمن چند قدم عقب تر ایستاده بود. ادامس می جوید و به موهای بلند دخترک نگاه می کرد. پیراهن سفیدش از شلوار زده بود بیرون .سه دگمه ی بالا باز بود.لابد طبق معمول با یکی دست به یقه شده بود.بشقاب ولیوان چهارم را گذاشتم روی میز و با خودم گفتم امیدوارم باز احضار نشوم مدرسه.ارمینه نک پا بلند شد ودست گذاشت روی شانه ی دخترک.”

رمان چراغ ها را من خاموش میکنم

منبع:http://www.forum.98ia.com