رمان عروسک کوکی از فاطمه صالحی
نام رمان :رمان عروسک کوکی
به قلم :فاطمه صالحی
حجم رمان : ۳.۹۸ مگابایت پی دی اف , ۱.۱۱ مگابایت نسخه ی اندروید , ۰.۹۸ مگابایت نسخه ی جاوا , ۳۵۰ کیلو بایت نسخه ی epub
خلاصه ی از داستان رمان:
داستان درباره ی دختری به اسم صحرا که در خانواده ی فقیری به دنیا اومده و بعد مرگ پدرش مجبور میشه از اسن هفده سالگی شروع به کار کنه .به خاطر چهره و اندام خیلی خوبی که داره به عنوان مانکن شروع به کار میکنه تا اینکه…
:فرمت رمان:pdf,apk,java,epub
:دانلود رمان عروسک کوکی از فاطمه صالحی با فرمت pdf
:دانلود رمان عروسک کوکی از فاطمه صالحی با فرمت apk
:دانلود رمان عروسک کوکی از فاطمه صالحی با فرمت java
:دانلود رمان عروسک کوکی از فاطمه صالحی با فرمت jad
:دانلود رمان عروسک کوکی از فاطمه صالحی با فرمت java (پرنیان)
:دانلود رمان عروسک کوکی از فاطمه صالحی با فرمت epub
صفحه ی اول رمان:
در ﺣﺎل راه رﻓﺘﻦ ﺑﻮدم ﮐﻪ ﺑﺎﺻﺪای ﻓﺮﯾﺎد ﺧﺎﻧﻢ اﮐﺮﻣﯽ ، وﺣﺸﺖ زده ﺑﻪ ﻋﻘﺐ ﺑﺮﮔﺸﺘﻢ.
-ﺻﺤﺮا! ﺳﯿﻨﻪ ات را ﺻﺎف ﻧﮕﻪ دار ، ﻗﺪم ﻫﺎت را ﭘﺸﺖ ﺳﺮ ﻫﻢ ﺑﺮدار.
-ﭼﺸﻢ ﺧﺎﻧﻢ.
ﻫﻤﯿﺸﻪ ” ﭼﺸﻢ” ﻣﯽ ﮔﻔﺘﻢ و ﺳﻌﯽ ﻣﯽ ﮐﺮدم ﮐﺎری را ﮐﻪ ازم ﻣﯽ ﺧﻮاﻫﻨﺪ درﺳﺖ اﻧﺠﺎم
ﺑﺪﻫﻢ. ﺳﺮم را ﺑﺎﻻ ﮔﺮﻓﺘﻢ ، ﺳﯿﻨﻪ امرا ﺻﺎف ﮐﺮدم و ﺑﺎ آن ﮐﻔﺶ ﻫﺎی ﭘﺎﺷﻨﻪ ﺑﻠﻨﺪ
ﻧﻮک ﺗﯿﺰ ، ﻗﺪم ﻫﺎم را ﻣﺤﮑﻢ ﺑﺮداﺷﺘﻢ. ﭘﺎی ﭼﭙﻢ را ﮔﺬاﺷﺘﻢ ﺟﺎی ﭘﺎی راﺳﺘﻢ و ﻃﻮل
ﺳﺎﻟﻦ را ﭘﯿﻤﻮدم . ﺑﻌﺪ دوﺑﺎره ﺑﺮﮔﺸﺘﻢ ﺳﺮ ﺟﺎی اوﻟﻢ . ﺧﺎﻧﻢ اﮐﺮﻣﯽ ﻧﮕﺎه ﺧﯿﺮه
اش را از روی ﺣﺮﮐﺖﻗﺪﻣﻬﺎﯾﻢﺑﺮداﺷﺖ و ﺑﺎ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﭘﺮرﻧﮕﯽ ﮔﻔﺖ:
-آﻓﺮﯾﻦ دﺧﺘﺮ ﺧﻮب ، اﻣﯿﺪوارم ﻣﻮﻗﻊ اﺟﺮای ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﻫﻢ ﻫﻤﯿﻨﻄﻮر راه ﺑﺮی.
ﺗﻦﺧﺴﺘﻪ ام را روی ﺻﻨﺪﻟﯽ وﻟﻮ ﮐﺮدم و ﺳﺮﯾﻊ ﮐﻔﺸﻬﺎﯾﻢ را از ﭘﺎم ﮐﻨﺪم و ﺑﺎ دﺳﺖ ﻧﻮک اﻧﺸﮕﺘﺎن ﭘﺎﻫﺎم را ﻣﺎﺳﺎژ دادم.ﺣﺎﻻ دﯾﮕﺮ ﻧﻮﺑﺖ ﻣﯿﻨﺎ ﺑﻮد ﮐﻪ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺧﺮاﺑﮑﺎری ﻣﯽ ﮐﺮد . ﻓﺮﯾﺎد ﻫﺮاس ﻧﺎک ﺧﺎﻧﻢ اﮐﺮﻣﯽ ﺑﻪ ﻫﻮا ﺑﺮﺧﺎﺳﺖ . ﻣﯿﻨﺎ ﺑﺎ ﺑﺪﺑﺨﺘﯽﭼﻨﺪ ﺑﺎر ﺑﻪ اﻧﺘﻬﺎی ﺳﺎﻟﻦ رﻓﺖ و ﺑﺮﮔﺸﺖ ﺗﺎ اﯾﻦ ﮐﻪ ﺧﺎﻧﻢ اﮐﺮﻣﯽ رﺿﺎﯾﺖ داد . ﺑﻌﺪ ﻣﯿﻨﺎ ﮐﻨﺎرم ﻧﺸﺴﺖ و ﺑﺎ اﺧﻤﯽ آﺷﮑﺎرﮔﻔﺖ:
رمان عروسک کوکی
منبع:http://www.forum.98ia.com/