شافونا اثنین
دو نفر را دیدند

شافونا اثنین قالوا یا عین
دو نفر را دیدند، گفتند ای چشم!

وین ما بنکون عم بنکون
هرگاه که هستند، ما هستیم

بعیون وین ما کان
در چشمان من، هرگاه که او هست

خبرنی وین نتلاقى وین
به من بگو کجا باید دیدار کنیم، کجا

انا قلبی حامل حبک وین وین ما کان
قلب من هر کجا که باشی با عشق توست

یا عمری الی اوعا تفلی وین تروح
ای زندگی من، مرا ترک نکن، هر کجا که می روی

یا حالی خلی حالک خلی حدی ولا تروح
ای حال و روز من! کنار من بمان و نرو

تلاقینی ببقى احبک وارد المشوار
مرا در حال گریه می یابی، تو را دوست دارم و به سفر نمی روم

وبغنی عنی وعنک لیل نهار
و من شب و روز از خودم و تو می خوانم

یا عیونی ظلی قبالی ظلی شمس نهار
ای چشمان من! کنار من یمان، زیر خورشید روز

یا فرحه طلی علینا هبی وهنی المشوار
ای شادی! به ما نگاه کن، سفر اینجاست

شو بدی بدی عیونی لکل الاهات
من چه کنم، من چشمانم را برای همه دردها می خواهم

من قلبو بدی حبو یبقى نار
از قلبش عشقی آتشین می خواهم