مش کتیر علیک
برای تو زیاد نیست
مش کثیر علیک لو عیش سنینی حبیبی لیک
برای تو زیاد نیست، اگر تمام سال هایم را برای تو عشقم زندگی کنم
ده انا حلم عمری لقیته فیک وهلاقی فین زیک حبیب
این منم که آرزوی زندگی ام را در تو یافته ام و می بینم، کجا مثل تو وجود دارد
لو هعیش سنین ویاک حبیبی دول یومین
اگر سال هایم را با تو ای عزیزم زندگی کنم دو روز بیشتر نبیست
دانا قلبی قبلک کان حزین وهعیش لمین لو یوم تغیب
این منم که قبل از تو قلبم غمگین بودم، برای چه کسی زندگی کنم اگر روزی از من دور شوی
صعب اقول على ای حاجه بحسها
سخت است چیز هایی را که آن ها را حس می کنم اظهار کنم
مش معقول…اوصف مشاعری دی کلها
عاقلانه نیست که تمام احساساتم را توصیف کنم
صعب اقول ع اللی انا فیه
سخت است گفتن چیزهایی که درون من است
قلبی حس بیک او ما جت عینی فی عینیک
اولین باری که چشمانم به چشمان توافتاد قلبم تورا احساس کرد
سلمت قلبی وروحی لیک ونسیت حبیبی انا کنت مین
قلبم و روحم را به تو تسلیم کردم وفراموش کردم عزیزم که من که بودم
عمری عشته لیه قبل اما اشوفک کنت ایه
برای چه زندگی می کردم، قبل از دیدن تو من چه بودم
حبک ندانی جریت علیه ولقیت معاه حلم السنین
عشق تو مرا صدا زد و به سویش دویدم، به آرزوهای تمام سال هایم دست یافتم