هیشکی اینجا حال منه تنها رو نمیدونه
منِ احساساتی دیوونه
توو دلم ریختن غم دنیا رو
دلم از دنیای خودم خونه
خستم از خوابای پریشون و شب و دلتنگی
خستم از تکرار هر آهنگی
که یادم می ندازه چقدر تنهام
وسط این آدمای سنگی
منو تنها گذاشت..
کوهم اما لک زده روحم
واسه اونی که توی دلم جاشه
کجاست.. اون کسی که میخواست
تا قیامت هم نفسم باشه