آه من هواک
آه از عشق تو
یا حبیبى قلى کیف کیف بینسانى هواک
عزیزم! به من بگو چگونه توانستی مرا فراموش کنی
عمرى صار صیف و خریف ما بیعیش لحظه بلاک
عمر من تابستان و پاییز شد، اما لحظه ای بدون تو زندگی نکردم
یا حبیبى من زمان زاید على قساک
عزیزم! ظلمت به من در طول زمان بیشتر شده است
حیرانه و قلبى حیران لحظه مش قادر ینساک
من شگفت زده شده ام و قلبم شگفت زده شده است، حتی برای لحظه ای نمی توانم فراموشت کنم
أنا مین عندى بعدک لمین قلبى بیکون
من بعد از تو چه کسی را دارم، قلبم برای چه کسی خواهد بود