مافیا شوفک
نمی توانم تو را ببینم
ما فیی شوفک او المح عیونک
نمی توانم تو یا نگاه چشمانت را ببینم
او اسمع صوتک واتحمل جنونک
یا که صدایت را بشنوم و دیوانگی ات را تحمل کنم
انا بغیابک مرتاحه بدونک
من هستم، در نبودت، بی تو شادم
قلبی ما عاد بیهواک
دلم دیگر عشق تو را نمی خواهد
قلبی وحده عم بنساک
دلم خودش تو را فرامش کرد