تلالو خورشید..
تلالو خورشید ندارد برق چشمانت
گو به همه عالم که بی تو شمع خموشم
آنان که نور خورشید خواهند روی ماهت را ندیده ند
مستانه برم آ که بنوشم باده ی پر جوشم
حکایتی ز دهانت به گوش جان من آمد
دگر نصیحت مردم حکایتیست به گوشم
به هوش بودم از اول که دل به کس نسپارم
شمایل تو بدیدم نه صبر ماند و نه هوشم
به حال ِ خوبم شک نکن وقتی نفسهات با منه
وقتی نگاه من هنوز رو به تو لبخند میزنه
وقتی که از آیینه ها غبار روبی میکنم
به خاطر خوبی تو به همه خوبی میکنم
به حال ِ خوبم شک نکن اگرچه از من خالی ام
هیشکی نمیدونه که من کنار تو چه حالی ام
به حال ِ خوبم شک نکن اگرچه از من خالی ام
هیشکی نمیدونه که من کنار تو چه حالی ام
جشن امشب وقتی نیستی
یعنی یه شب سرد جشن تنهایی
جشن امشب یه پایان ِ
به نبودت بگو کجایی
هوای تو چقدر سرده ببین دستامو یخ کرده
تو بی تفاوتی این واسم نهایت درده
رو من چشماتو میبندی من از این غصه میمیرم
تا این حد رفتی از دستم که دارم از دلت میرم
تو یخبندون ِ احساست تموم قلب من یخ زد
تو گفتی که بی احساسی ولی نگفتی تا این حد
خوبه با تو آیندم
خوبه آرومیم با هم
خوبه با خیال راحت
با یه حرف ساده
با لبات میخندم
دست من نیست حس و حالم
به تو عشقم بی اندازه
این محاله که بتونم
یه روزی دور از تو باشم
تو صدای قلب من باش
تو که انقدر دوستم داری
مطمئنم دیگه هیچوقت
منو تنهام نمیذاری
♫♫♫
داریم مگه بهتر از تو
داریم مگه بهتر از ما
داریم مگه توی دنیا
واسه با هم بودن
بهتر از ما دوتا
دست من نیست حس و حالم
به تو عشقم بی اندازه
این محاله که بتونم
یه روزی دور از تو باشم
تو صدای قلب من باش
تو که انقدر دوستم داری
مطمئنم دیگه هیچوقت
منو تنهام نمیذاری
توی بارونی که دنیامو گرفت
منو از چتر خودت دور نکن
منو به خاطره‌هامون نسپار
منو به جدایی مجبور نکن
چشماتو رو آرزوی من نبند
آخرین فرصتمو ازم نگیر
همه چی می‌تونه بهتر باشه
اتفاق عشقو دست کم نگیر
خنده‌هامو می‌رسونم به لبات
غصه‌هامو تو خودم می‌ریزم
من هنوزم مثل روز اول
واسه داشتنت پُر از انگیز‌م
خنده‌هامو می‌رسونم به لبات
غصه‌هامو تو خودم می‌ریزم
من هنوزم مثل روز اول
واسه داشتنت پُر از انگیز‌م
تصور من از تو یه دنیا اعتماده
رویای با تو بودن به چشم من زیاده
احساسمو به عشق خیلی راحت نوشتم
خدارو دوست دارم چون تویی تو سرنوشتم
خدارو دوست دارم چون تویی تو سرنوشتم
پس یه دوست معمولی نباید بمونی
من با تو راحتم تو آرومه جونی
پس یه دوست معمولی نباید بمونی
من با تو راحتم تو آرومه جونی
دیگه تمومه زندگی بی تو حرومه
از خدا چیزی نمیخوام بودن تو آرزومه
از من نپرس از عشق ببین حالم خرابه
وقتی تو نیستی گل من دنیام عذابه ، عذابه
عمر من بی من نرو بی تو میمیرم میمیرم
پشت پنجره میام تورو ببینم ببینم
وقتی بارون میزنه آروم میگیرم میگیرم
پشت پنجره میام تورو ببینم ببینم ببینم
هر لحظه دارم غرق تر میشم
تو عمق چشمایی که آبی نیست
من مست میشم توو شب ِ موهات
با اینکه موهاتم شرابی نیست
تا خواب تو چشمامو میگیره
از هر چی بیداری گریزونم
گاهی یه جوری محو تو میشم
که اسممو حتی نمیدونم
تو شرط بستی تا ابد دستات
با دستهای من نمیسازه
یک روز عشقم باورت میشه
یک روز قلبت شرطو میبازه
به تو دلخوش کردم اما تو دلسردی
چرا دوری از من بگو برمیگردی
به تو من محتاجم تو اُمیدم هستی
تو شریک عشقمی با دلم همدستی
این روزا حال ِ من درهم و داغونه
نفسام غمگین و جسم من بی جونه
تو سراغم برگرد که به من جون میدی
به لب ِ خشک من بوی بارون میدی..
به تو من محتاجمو حالا که دلگیرم
حالا که غم دارمو با خودم درگیرم
به تو من محتاجمو حالا که افسردم
حالا که پُره دردمو حالا که پژمردم
