أرتاح
خیلی خوشحال بودم
أرتاح من اشوفه حیل ویای
خیلی خوشحال بودم وقتی اونو با خودم دیدم
ما اقدر اعوفه تضیع دنیای
نمیتونستم ترکش کنم که اگه میکردم زندگیم تباه میشد
یدلعنی یا ورده وادلعه المای
اون منو گل و من اونو آب صدا میزدم
وبجیته اغیضن های وهای
وقتی میومد این و اون حسادت میکردن
جفانی النوم وانت بعید عنی
وقتی از من دور بودی هم نمیتونستم بخوابم