ما تکلمنیش
با من سخن نگو
ماتکلمنیش بالشکل ده قدام حد تانی انا زی ما باسکت وباخبی انا بعرف ارد
دیگر اینگونه در برابر مردم با من سخن نگو، اینگونه که پنهان می کنم و ساکت می شوم، می توانم جوابت را بدهم
تانی مره ماتکسرش بخاطری قدام الناس خللی الحاجات دی یا حبیبی بنا وبنی بعض
دوباره مرا جلوی مردم نشکنی، این کارها را بگذار فقط بین من و تو بماند عزیزم
معاک دلوقتی انا متساهله لکن بعدین تبقى بزعله
من با تو در برابر مردم کنار می آیم، اما پس از این مطمئن باش که قهری در کارست
وکفایه اسکت خلینی عاقله خلینی عاقله
چقدر من ساکت بشوم، بگذار من عاقل بمانم و پا روی قلبم نگذار