أغمرنی
مرا فرا گرفت
اغمرنی هاللیله عیدی .. سرقنی عدنیی جدیده
امشب مرا فرا گرفت، مرا دزدید و باز به من قول داد
برضى لو کنت بعیده .. لکن شرطی یکون
می پذیرم اگر دور باشم، اما یک شرط من این است که
انک تترکلی قلبک .. عندی هدیه من حبک
که قلبت را برای من رها کنی، برای من هدیه ای از عشق تو
کل مارح قول بحبک ترجعلی بجنون
هربار که می رود به من بگوید دوستت دارم، به دیوانگی ات به سوی من بازگرد