هیشکی اینجا حال منه تنها رو نمی‌دونه
منِ احساساتی دیوونه
توو دلم ریختن غم دنیا رو
دلم از دنیای خودم خونه

خستم از خوابای پریشون و شب و دلتنگی
خستم از تکرار هر آهنگی
که یادم می ندازه چقدر تنهام
وسط این آدمای سنگی

منو تنها گذاشت..

کوهم اما لک زده روحم
واسه اونی که توی دلم جاشه
کجاست.. اون کسی که می‌خواست
تا قیامت هم نفسم باشه

کوهم اما لک زده روحم
واسه اونی که توی دلم جاشه
کجاست.. اون کسی که می‌خواست
تا قیامت هم نفسم باشه

منو تنها گذاشت..

منم و رویایی که رنگش رفته و پژمرده
منم و قلبی که ترک خورده
منم و دلشوره و بی تابی
یه نفر آرامشم و برده

یه نفر که نیست و نبودش خیلی واسم درده
قفسم تنگه نفسم سرده
به همین بغضی که خفم کرده
میدونستم که بر نمی‌گرده

منو تنها گذاشت..

کوهم اما لک زده روحم
واسه اونی که توی دلم جاشه
کجاست.. اون کسی که می‌خواست
تا قیامت هم نفسم باشه

کوهم اما لک زده روحم
واسه اونی که توی دلم جاشه
کجاست.. اون کسی که می‌خواست
تا قیامت هم نفسم باشه

منو تنها گذاشت..