قولها
بگو

لیش انت رافض نکون احباب واضم ایدى فى ایدیک وما تخلینى
چرا نمیخواهی عاشق و معشوق باشیم و دستهایت را با دستهایم بگیرم، چرا اجازه نمیدهی

طلبتک بس علشانى تحبنى حین وتهوانى
تو را به خاطر خودت خواستم که دوستم بداری و خاطر خواهم شوی

قولها
بگو

سمعنى صوتک یالحنون کلمه حبیبى ما یسع بعدک
صدایت را به گوشم برسان ای مهربان، گفتن عشق من پس از تو ارزشی ندارد

تخیب ها الظنون حط عینک بعینى وقووول احبک
تردید ها را دور بریز و چشم در چشمم بدوز و بگو دوستت دارم

اهدینى ورده وانا اهدیلک حیاتى خلینى بقربک انا فى بعدک اهاتى
به من گلی هدیه کنی زندگیم را به تو هدیه خواهم کرد
بگذار کنارت باشم، پس از تو من و آههایم میمانیم

ودى لو مره تحسسنى بغلطى تحبنى حین وتهوانى
خواسته ام اینست برای یک بار هم شده اشتباهم را بگویی
وقتی که دوستم بداری و خاطر خواهم شوی

قولها
بگو