اغلی الحبایب
با ارزشترین معشوق

تبقى اغلى الحبایب
تو با ارزشترین معشوق من خواهی بود

مهما تبعد یا غایب انت کل الهوى
ای که از نگاه من پنهان شدی هرچقدر از من دور بشوی همچنان همه عشق من خواهی بود

مین قالک بنسى حبک
چه کسی به تو گفت که من عشق تو را فراموش خواهم کرد

حبیبی کتیر بحبک
عزیزم خیلی دوست دارم

لازم نرجع سوى
باید سوی یکدیگر برگردیم

قلبی لغیرک ما انکتب
روزگار نتوانست که دفتر قلبم را برای شخص دیگری بنویسد

صدق ما بعرف شو السبب
باور کن نمی دانم عدلیل این همه وابستگی چیست

انت حبیبی والعتب مرفوض
تو عشق من هستی و جای هیچ شک و ملامتی نیست

تبعد انا ببقى انا
هر چقدر دور بشوی من همان خواهم بود

ترجع انا بحبک انا
و اگر به سراغ من بیایی من همچنان تو را دوست خواهم داشت

انت انا تنسی الهوی ممنوع
تو خود من هستی و اجازه نداری که عشقمان را از یاد ببری

بعدک مراح اعرف حدی
پس از تو هیچ کس دیگری را نمیخواهم

لا بسمع صوت ولا صدى
دیگر نه صدایی خواهم شنید و نه صدایی در من تاثیر خواهد گذاشت

انت غرامک بالقلب والروح
عشق تو در اعماق قلب و وجود منست

حبک هنا بعدک ضنى
عشقت سعادت و دوری از تو رنجست

عنک انا مالی غنى
دیگر نمی توانم ترانه ای بخوانم

سحرنی بکلامک یا حبیب الروح
عزیز دلم با سخنانت مرا افسون کرده ای