قول لامتى
بگو تا کی

قول لامتى یا حبیبى هرضى باللى بیجرى لیا
بگو تا کی ای عشق من راضی بشوم به هرآنچه برایم پیش می آید

جیت معاک فى کل حاجه وانت بس جاى علیا
به هر راهی با تو کنار آمدم و تو فقط راه خودت را می روی

طب لیه قلبى اللى حبک تقسى علیه
پس چرا به قلبی که عاشقت شده ظلم می کنی

طب لیه طب لو مکانى هتعمل ایه
پس چرا، اگر تو جای من بودی چه می کردی

لما اوهب عمرى لیک واضحى ماتسألش فیا
وقتی عمرم را به تو می بخشم و فدایت می کنم، تو سراغم را نمی گیری

وما اقول هسیبک انت تیجى تتحایل علیا
و وقتی می گویم رهایت خواهم کرد، تو می آیی و فریبم می دهی

طب لیه فکرت ان غرورک قسوه
چرا فکر می کنی غرورت باعث قساوت است

طب لیه عندک مضیع ایام حلوه
چرا روزگار زیبایی که داری را نابود میکنی

یاه حاولت انساک لاقتنى معاک
خیلی سعی کردم فراموشت کنم، دیدم باز هم با توام

مکان ماتروح
جایی نمیروی

یاه بکون عایزاک بقولک روح حلاوه روح
ای که نیازت دارم و به تو می گویم برو، شیرینی هستی